** استشمام عطر خوشبوی رمضان از پنجره ملکوتی شعبان گوارای وجود پاکتان.
**خبر آوردند که پیامبر، همه انسانها را به یک مهمانی بزرگ دعوت نموده است تا در پایان آن به مهمانان نمونه جایزه دهد.
** آنگاه که دوست داری همواره کسی به یادت باشد به یاد من باش که من همیشه به یاد توام.
از طرف بهترین دوست تو: خدا (سوره بقره آیه 152) “حلول رمضان مبارک”
**شهر الرمضان الذی انزل فیه القرآن (ماه مبارک رمضان دوری از گناه، ما انس با قرآن، ماه ضیافت الله بر شما و خانواده محترمتان گرامی باد. “طاعت و عبادت شما قبول درگاه حق”
**کاش که همسایه ما می شدی، مایه آرامش ما می شدی- هر که به دیدار تو نایل شود،یک شبه حلال مسائل شود. “یا مهدی ادرکنی”
**در میکده گشودند، خدایا مپسند، که درین بزم و طرب ما، سوی تقوا نرویم.
**سزاوارترین مردم به احترام کسانی هستند که به تادیب خود می کوشند.
**می گویند هر وقت آب می نوشی بگو یا حسین(ع)، این روزها که آب می بینی و نمی نوشی آرام بگوی یا اباالفضل(ع.)
** نهج البلاغه: آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستینها را بالا بزن، آنگاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست به کار شده است.
** کاش در این رمضان لایق دیدار شوم، سحری با نظر لطف تو بیدار شوم- کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان، تا که همسفره تو لحظه دیدار شوم.
** به خدا نگو مشکل بزرگی دارم بلکه به مشکل بگو خدای بزرگی دارم.
** در حریم کبریایی به کریم اهل بیت(ع) توسل بجویید. انشاءالله حاجت رواست.
** میلاد کریم سبزپوش آل فاطمه، محرم مادر، تنهاترین سردار لشکر حیدر و غریب شهر پیامبر تهنیت باد.
** من اسیر کرم گل پسر فاطمه ام، حسنی ام بنویسی به روی کفنم.(میلاد کریم اهل بیت، غریب مدینه حضرت امام حسن مجتبی(ع) مبارک باد.)
** روزه داران به رهش جان ودل ایثار کنید، امشب از جام تولای وی افطار کنید.(میلاد کریم اهل بیت مبارک)
** مهمانی حق چه باصفا شد، میلاد امام مجتبی شد.(این عید بر عاشقان مبارک)
** امام حسن(ع) فرمودند: بهترین نیکویی، اخلاق نیکو است.
** تا خدا هست و خدایی می کند، مجتبی مشکل گشایی می کند.
** بنگر به مرتضی که در این ماه روزه را، با بوسه از لب پسر افطار می کند.
**تشنه ام این رمضان تشنه تر از هر رمضانی، شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی- لیله القدر عزیزی است بیا دل بتکانیم، سهم ما چیست از این روز همین خانه تکانی.
** غم به دلم نشسته، بابا داره پر می گیره.
** خبر آوردند که امشب از هزار شب بهتر است و یک اتفاق ویژه می افتد و آن اینکه امشب دست ملکوت به طرف زمین کشیده می شود.
** تقدیری سراسر خیر، برکت، خرسندی، سلامت، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت، توشه شب قدرتان باد.
**به فرق نازنینش کی اثر می کرد شمشیر، یقینا ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت. (با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم.)
** وقتی به دنیا میآیی در گوشت اذان می خوانند، وقتی می میری بر بدنت نماز می خوانند، به راستی چه کوتاه است عمر. (به فاصله اذان تا نماز)
**شب قدر سرنوشت یکسال ما تعیین می شود. این شبها را از دست ندهیم. برای تعجل فرج دعا کنیم.
** شنیدم عاشقی مستانه می گفت، اگر آتش به زیر پوست داری نسوزی گر علی را دوست داری.
** چشم ما و عنایت حیدر، دست ما و کرامت حیدر. یا علی(ع)
** فرشته ها برای آزادی انسانها از دستان شیطان و بخشش معاصی وبردن آنها به ملکوت مسابقه داده و منتظر ندای بنده های خدا هستند. اللهم لبیک. مرا دعا کنید.
** دعا بدون علی قابل اجابت نیست، که مهر اصل اجابت به هر دعاست علی- بزن تو دست توسل به دامن مولا، که درد جامعه را بهترین دواست علی(ع.)
**خورشید چراغکی ز رخساره علی ست، مه نقطه کوچکی ز پرگار علی ست- هرکس که فرستد به محمد(ص) صلوات، همسایه دیوار به دیوار علی ست.
« شعری در مورد امام زمان (عج) »
گـــر چــه پیـمان را شکستم بر سـر پیمانه ام بـا همـــه بد عــهدی ام آن عـاشق دیوانـه ام
گـــر بــه ظاهــر دورم از درگــاه تو ای نازنیـــن بـاز هــــم مشــتاق روی دلـــکش جـانـانــه ام
از در مـــیخانه ات ای شـــاهد خـــوبان مـــران با هـــمه عصیان همان دردی کـش میخانه ام
پـــــرده بردار از رخ زیـــــبا که مشتاق تـــــوام آن رخ زیـــــبـا ندیــــــده، والــــه و دیــــوانه ام
پادشـــــاه جــــودی و ما بـــنده درگـــاه تـــــو منتـــــظر بـر درگهت ،زان بخشش شاهانه ام
در مـــــیان بحــر هجران غوطه ور گشتم ولی باز هـــم در جستجوی گــوهـــــر دردانـــــه ام
همچون من هرگز نباشـد بردرت پیمان شکن لیــک با الــــطاف غــیر از تو، شـها !بیگانه ام
چون که لطف توست تنها ضامن رســوایی ام ور نـــه آن گــردم که افشـــان در دل ویرانه ام
انتـــظارت بیش از حــد شد، تحمل تا به کی؟ آفتـــابـا! بـــــهر دیـــــدار رخـــــت پروانـــــه ام
والــــــه و شــــیدا و مـستم لیک، محتاج توام
یک نــــظر بر من نــــــمـا، ای عارف فرزانه ام!
مرحوم حاج شیخ محمّد جعفر جوادی در عالم کشف یا شهود خدمت حضرت بقیّة الله أرواحنا فداه مشرّف شده آن حضرت را بسیار غمگین می بیند. از حال آن بزرگوار سؤال می کند. می فرمایند:
«دلم خون است! دلم خون است! ...»
مرحوم حاج محمّد علی فشندی می گوید:
در مسجد جمکران قم، اعمال را به جا آورده بودم و با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده اند و قصد دارند به طرف مسجد بروند با خود گفتم: این سیّد نورانی در این هوای گرم تابستان، از راه رسیده و تشنه است. ظرف آبی به دست ایشان دادم. پس از آشامیدن ظرف آب را پس دادند. گفتم: آقا، شما دعا کنید و فرج امام زمان أرواحنا فداه را از خدا بخواهید تا امر ظهور نزدیک شود. فرمودند:
«شیعیان ما به اندازه ی آب خوردنی ما را نمی خواهند؛ اگر ما را بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد.»۱
یکی از علمای وارسته و برجسته ی نجف به کربلای معلّی مشرّف می شود و در حرم مطهّر حضرت سیّدالشّهداء علیه السّلام به محضر حضرت مهدی أرواحنا فداه شرف یاب می گردد.
امام زمان علیه السّلام به او می فرمایند:
«فلانی، ببین این جا که (در کنار ضریح جدّ غریبم و زیرگنبد طلای آن) دعا مستجاب است. مردم به فکر من نیستند و برای فرج من دعا نمی کنند.»
سپس آن حضرت تصرّف ولایی می فرمایند و آن عالِم ربّانی خواسته های مردم را می شنود که هر کدام برای حوایج خصوصی خود دعا می کنند. امام علیه السّلام می فرمایند:
«شنیدی؟! حتّی یک نفر از این زائرین نگفت: خدایا، فرج مهدی را برسان!»۲
منبع: ۱. شیفتگان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ۱۵۵:۱ ، با اندکی تصرّف.
۲. مجله ی موعود ش۱۳، مقاله ی آقای هاشمی نژاد.
۳. آشنایی با امام عصر (عج)، ص ۷۱و ۷۲.
.... کار دارد به آخر می رسد..
... در فتنههای اخیر دشمن خوشحالی میکرد و فکر میکرد توانسته است شجرهی طیبه ولایت فقیه را از بین ببرد در حالی که این شجرهی طیبه تاسیس الهی است و خدا این نهال را به دست پیامبرش کشت کرده و خونهای بسیاری در این راه ریخته شده است و دارد به آخر کار میرسد و امام زمان (عج) باید به عنوان ثمرهی نهایی این شجرهی طیبه حکومت جهانی تشکیل دهند و نجات آحاد بشریت را محقق فرمایند. مقدمهی ظهور آن بزرگوار، تحقق ولایت فقیه است...
آیت الله امامی کاشانی
ظهور بسیار نزدیک است و ما بسیار خوشحالیم...
خطیب موقت نمازجمعه تهران با ذکر روایتی دیگر از امام حسین (ع) یادآور شد : ظهور امام زمان (عج) زمانی رخ می دهد که در جامعه برخی نسبت به برخی دیگر برائت می جویند، اظهار تنفر می کنند، برخی به برخی دیگر آب دهان پرتاب می کنند، بعضی می گویند بعضی دیگر دین ندارند، مسلمان نیستند، بعضی نیز تعدادی دیگر را لعنت می کنند.
وی ادامه داد: امام حسین (ع) در این روایت فرمودند این زمان بهترین زمان برای ظهور امام زمان (عج) و ظهور بسیار نزدیک است. در این زمان نیز ما از اوضاع جامعه ناراحت هستیم ولی از فرمایش امام حسین (ع) مبنی بر ظهور امام زمان (عج) بسیار خوشحالیم.
آیت الله العظمی بهجت :
تاکنون به جوانان بشارت می دادید که منتظر باشید ظهور امام زمان(عج) را خواهید( ظهور آنقدر نزدیک است که) به سالخوردگان نیز بشارت دهید که منتظر باشید ، ظهور آقا را خواهید دید
آیت الله ناصری :
خدا می داند که ظهور نزدیک است .
آیت الله جوادی آملی:
پیروزی نهایی اسلام نزدیک است
آیت الله جوادی آملی در دیدار جمعی از طلاب و دانشجویان با بیان اینکه حادثه غم بار تخریب حرم عسگریین (ع) قلب مقدس امام زمان(عج) را جریحه دار کرد ، اینگونه اهانتها را از اعمال خبیث مستکبران در طول تاریخ ذکر کرده و پیروزی نهایی اسلام را نزدیک دانستند.
ایشان تاکید کردند آنچه در جهان اتفاق افتاده در شرف تتمیم است و آن مخالفت با اسلام است ، خواه در جریان هتک حرمت به ساحت مقدس رسول گرامی اسلام و یا تخریب حرمین شریفین و خواه در تحریم فن آوری دانش صلح آمیز هسته ای باشد.
آنهایی که یک روز سلمان رشدی را تحریم کردند و روز دیگر قضایای دانمارک و توهین به حرمین شریفین را به وجود آوردند ، بدانند هرچند مسلمانان و شیعیان اشک عاطفی می ریزند ، اما عق برهانی می گوید ، اسلام پیروز است و همانطوریکه انقلاب اسلامی ایران از سال 40 به بعد شروع شد و در سال 56 با دهن کجی که نسبت به امام راحل کردند ، به خروش رسید و در سال 57 به پیروزی رسید ، در حال حاضر نیز که جهان اسلام به خروش آمده است ، انشاء الله تعالی به پیروزی نهایی خواهد رسید.
مجله افق حوزه – شماره 101 – زمستان 84
سید حسن نصرالله :
نسل کنونی جهان اسلام ، قدس را آزاد خواهد کرد.
نابودی اسرائیل نزدیک است
آیت الله مکارم شیرازی:
ما در ظهور صغری امام زمان(عج) قرار داریم
همانطور که برای حضرت مهدی علیه السلام یک غیبت صغری و یک غیبت کبرا است یعنی درست مانند آفتاب وقتی می خواهد پنهان شود ابتدا قرص خورشید پشت افق پنهان می شود ولی هوا نیمه روشن است و کم کم این روشنایی برچیده می شود و تاریک می شود برای ظهورش هم یک ظهور کبرا و یک ظهور صغرا است مانند موقعی که آفتاب می خواهد طلوع کند قرص خورشید هنوز پیدا نشده اما هوا نیمه روشن است و بعد خورشید دیده میشود مرحله غیبت ایشان در دو مرحله واقع شده است و ظهور ایشان هم ظهور صغرا و هم ظهور کبرا دارد در ظهور صغری توجه مردم به امام زمان علیه السلام زیاد می شود و همه جا صحبت از امام زمان علیه السلام است و جلسات امام زمان علیه اسلام پرشور می شود و بحث های امام زمان علیه السلام همه جا را می گیرد وضع طوری می شود که مردم تشنه می شود و آماده می شوند ما تصور می کنیم که در این عصر و زمان ما ان شاءالله در بین الطلوعین ظهور حضرت مهدی علیه السلام قرار داریم .
من فراموش نمی کنم پنجاه سال قبل موسساتی که به نام حضرت مهدی علیه السلام بود خیلی کم بود و کتاب هایی که درباره حضرت مهدی علیه السلام نوشته شده بود به اندازه امروز نبود و سخن از امام مهدی علیه السلام به این گستردگی نبود اگر کسی چهل یا پنجاه سال قبل مسجد جمکران می رفت در بهترین شب ها ده یا بیست نفر بودند اما الان صدها هزار نفر در بعضی از شب های حساس هستند ما به سوی طلوع کبرا پیش می رویم .
اگر می خواهیم به آن ظهور کمک کنیم این ظهور صغرا را توسعه دهیم همین بحث های مختلف درباره حضرت را میان جوانان و بزرگسالان و زنان و مردان و مسلمانان و غیر مسلمانان توسعه دهیم و به اینترنت بکشانیم خلاصه با امواج نام مهدی علیه السلام را به همه دنیا برسانیم و این ظهور صغرا را پر رنگ کنیم تا نام حضرت مهدی علیه السلام در همه جلسات حضور پیدا کند من معتقدم اگر این کار را بکنیم این یک مصداق عملی دعای تعجیل فرج می شود
یکى از مباحث پیرامون شخصیّت حضرت مهدى (عج)، زندگى شخصى و خانوادگى آن حضرت است، سخن از ازدواج یا عدم آن و داشتن فرزند و مکان زندگى و وضعیّت زندگى اولاد او و کیفیّت زندگى آن حضرت از بحثهاى جذّابى است که احیاناً در اذهان بسیارى از معتقدان به او ابهاماتى وجود دارد، که معمولا با جوابهاى ضدّ و نقیضى نیز مواجه میشوند.
اساساً غیبت طولانى آن حضرت از نگاه زندگانى شخصى و خصوصى وى این سؤال را بوجود میآورد که آیا در این مدّت، حضرت مهدى(علیه السلام)ازدواج کرده است یا خیر؟
برخى این سؤال را به صورت اشکال مطرح کرده و میگویند: اگر ازدواج کرده و همسر دارد، لازمهاش داشتن فرزند است، و لازمه این نیز فاش شدن اسرار و شناسایى آن حضرت است، که با حکمت و فلسفه غیبت منافات دارد.
و اگر ازدواج نکرده است، پس به سنّت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و به امر شرعى مستحب عمل نکرده است، که اینهم با مقام و شأن آن حضرت نمیسازد، زیرا وى رهبر دینى مردم است و در عمل به مستحبات همچون واجبات، باید پیشقدم باشد، و فرضِ وجود امامی که مستحب مؤکّد شرعى را ترک کند، و در واقع عمل مکروهى را انجام دهد بسیار مشکل، و جاى استبعاد دارد.
پس اگر ازدواج نکرده باشد اشکال ترک مستحبّ از طرف معصوم، و اگر ازدواج کرده باشد اشکال فاش شدن اسرار و تضادّ با فلسفه غیبت پیش می آید، و چون طرفین قضیّه با اشکال مواجه است، عدّهاى چنین نتیجهگیرى میکنند که اصلا آن حضرت وجود ندارد.
نکته دیگر این که اصل ازدواج یا عدم ازدواج آن حضرت جزء اعتقادات ما نیست، بلکه از مسائل شخصى است که در روایات نیز به آن تصریح نشده، و مورد بحث امامان قبلى نیز نبوده است، و کسانى هم که در دوران غیبت توفیق درک حضور آن حضرت را داشته اند آن قدر سؤالات و مشکلات در ذهنشان بوده است که به اینگونه سؤالات نرسیدهاند.
در دوران غیبت صغرى نیز از نائبان خاصّ، در این زمینه سخنى شنیده نشده است.
از سوى دیگر ذهن انسان در کنار سؤال از ازدواج حضرت مهدى(علیه السلام)، سؤالات دیگرى نیز میسازد از جمله این که:
آیا امام مهدى(علیه السلام) داراى فرزند است؟
آیا مکان خاصّى براى زندگى وى و فرزندانش وجود دارد؟
آیا فرض وجود فرزند و همسر براى آن حضرت با حکمت و فلسفه غیبت سازگارى دارد؟
و در صورت ازدواج نکردن، آیا بر خلاف سنّت و دستور پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) عمل نکرده است؟
و سؤالات دیگرى که این مقاله در صدد جواب دادن به بعضى از آنهاست.
بنابراین، پس از طرح سؤال اصلى و بیان دیدگاههاى متفاوت و دلائل آنها، و نیز بررسى دلائل، سعى میشود تا به نتیجهاى مناسب و جامع برسیم.
در پاسخ به این پرسش، با توجّه به مسائل اعتقادى مانند: حکمت یا فلسفه غیبت، و نیز مسائل فقهى همچون استحباب شرعى ازدواج، و متونى که مستقیم یا غیر مستقیم دلالت بر ازدواج آن حضرت دارند، سه نظریّه وجود دارد:
ـ نظریّه أوّل: عدّهاى معتقدند که حضرت مهدى(علیه السلام) ازدواج کرده است، و براى اثبات این نظریّه به دلائل ذیل استناد جسته اند.
الف: استحباب ازدواج:
ازدواج و نکاح در اسلام مستحبّ مؤکّد و سنّتى نبوى است، پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) نسبت به امر ازدواج و ترویج آن تأکید داشته، و امّت خود را به این امر تشویق و ترغیب میکردند، و بارها فرمودهاند: «نکاح کنید و با تشکیل خانواده بر تعداد خود بیافزایید، که من در روز قیامت به شما اگر چه فرزندى سقط شده باشد مباهات میکنم([1]
در احکام دین ازدواج سنّتى حسنه و مورد تأیید، و عزوبت (همسر نداشتن و مجرّد بودن) مکروه است.
و ازطرفى ازدواج نکردن، اعراض از سنّت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) است، چرا که آن حضرت(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: «نکاح سنّت من است، و هر کس از آن اعراض کند (روى برگرداند و ازدواج نکند) از من نیست([2])
اکنون که سالیان متمادى از عمر حضرت مهدى(علیه السلام) میگذرد، آیا می توان گفت: او مستحبّ مؤکّد را ترک، و مرتکب مکروه شده است؟
هرگز نمیتوان اینگونه نتیجه گرفت، چرا که او امام است، و در عمل به مستحبّات شرعى از همه مردم سزاوارتر است، پس او ازدواج کرده و داراى همسر میباشد.
در کتاب «النجم الثاقب» در پاسخ منکرین وجود اهل و عیال براى امام مهدى(علیه السلام) چنین آمده است: «چگونه ترک خواهند کرد، چنین سنّت عظیمه جدّ اکرم خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل آن و تهدید و تخویف در ترک آن شده، و سزاوارترین امّت در اخذ به سنّت پیغمبر امام هر عصر است، و تاکنون کسى ترک آن سنّت را از خصائص آن حضرت نشمرده است([3])
و نیز در کتاب «الشموس المضیئة» آمده است: «اگر در این زمینه (داشتن همسر و خانواده) هیچ نقل روایى وجود نداشت، و فقط همین مطلبى که آن حضرت با وجود سنّ زیاد از نظر جسمی جوانى قویّ البنیه است... و نیز میدانیم که آن حضرت به سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) عمل میکند، در قبول این مطلب که آن جناب همسر و فرزندانى دارد کافى بود»([4]).
دلیل مزبور شامل دو قسمت است:
قسمت اوّل: ازدواج سنّت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)، و امرى نیکو و مستحبّ شرعى است.
قسمت دوّم: امام زمان(علیه السلام) لزوماً به این سنّت و امر شرعى عمل میکند.
هر دو مقدّمه نیازمند بررسى و تأمّل است.
امّا استحباب ازدواج([5]) از آیات و روایات فراوانى استفاده میشود مانند: آیه شریفه (فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَآءِ)([6]) و آیه (وَأَنکِحُواْ الاَْیَـمَى مِنکُمْ وَالصَّــلِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَآلـِکُمْ )([7]) و همچنین در حدیثى رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) ازدواج را سنّت خود میداند([8])، و در حدیثى دیگر میفرماید: هر کسى از آن اعراض کند از من نیست.([9])و در روایاتى دیگر ازدواج امرى پسندیده و ممدوح دانسته شده([10]) و بر تولید نسل و بقاء آن توصیه شده و کثرت مسلمین مایه مباحات پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) شمرده شده است.
در اهمیّت و تشویق به ازدواج چنین آمده است: «هر کس ازدواج کند نصف دینش را بدست آورده است»([11])، و نیز امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «دو رکعت نماز کسى که ازدواج کرده با فضیلتتر است از هفتاد رکعت نماز کسى که بدون همسر است»([12])، و همچنین در روایات فراوانى نقطه مقابل ازدواج یعنى ترک ازدواج مذمّت شده و از ناحیه ائمّه(علیهم السلام) امرى مکروه و ناپسند شمرده شده است.([13]) که این روایات نیز به قرینه مقابل دلالت بر استحباب ازدواج دارند.
با توجّه به آیات و روایات فوق و وجود کلمات امر مانند «انکحوا» در آیات، و تشویق به ازدواج در روایات، و توصیه کردن در عمل به سنّت رسول خدا، فقهاى بزرگوار اسلام، استحباب شرعى ازدواج را استنباط کرده و بر طبق آن به استحباب([14])، و بعضى به استحباب مؤکّد فتوى دادهاند، و برخى آن را در شرایطى واجب میدانند([15]).
و از سوى دیگر از عمومات و اطلاقات ادلّه استحباب ازدواج بدست میآید که
اوّلا: ازدواج چه به صورت دائم و چه به صورت غیر دائم (موقّت) مستحب شرعى است.
ثانیاً: استحباب ازدواج مخصوص مشتاقان و کسانى که نیازمند به همسر میباشند نیست، بلکه شامل غیر مشتاقان و کسانى که در خود احساس نیاز به همسر نمیکنند نیز میباشد.([16])
چرا که علّت این حکم شرعى در اشتیاق به جنس مخالف و یا اطفاء (خاموش کردن) غریزه جنسى خلاصه نشده است، تا گمان شود ازدواج براى غیر مشتاقان استحباب ندارد، بلکه مواردى از قبیل: تکثیر نسل، و ابقاء نوع انسانى، و کثرت تعداد موحّدین، در استحباب شرعى ازدواج دخالت دارند.([17])
پس اگر ازدواج براى تأمین این اغراض هم باشد، از جهت شرعى مستحب است، و داراى مطلوبیّت شرعى است.
بدیهى است که استحباب ازدواج فقط مختصّ به ازدواج دائم نیست، بلکه شامل غیر دائم و مِلک یمین (کنیزان) نیز میشود.([18]) و به همین جهت اینگونه به نظر میرسد که تحقّق یک مرتبه از ازدواج در طول عمر براى عمل کردن به این مستحبّ شرعى کافى است، اگر چه بنا به عللى([19]) بین زوج و زوجه جدایى حاصل شده باشد.
امّا با تأمّل در روایاتى که در آن عزوبت (همسر نداشتن) مکروه دانسته شده است حتّى براى مدّتى اندک([20])، معلوم میشود که مقصود از استحباب ازدواج، استمرار آن تا پایان عمر است.
پس عمل کردن به استحباب ازدواج در صورتى کافى است که استمرار و دوام داشته باشد نه فقط صرف تحقّق آن، همانطور که این استحباب فقط به داشتن یک همسر نیست بلکه تعدّد آن نیز مستحب شرعى است.([21])
بنابراین در باره مقدّمه أوّل (ازدواج سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)، و امرى مستحب است) چنین نتیجه میگیریم:
1 . ازدواج مستحب شرعى است، خواه نیاز به ازدواج باشد و خواه نباشد، خواه دائم و خواه موقّت.
2 . این استحباب دوام و استمرار دارد، و شامل تمام عمر انسان میشود.
3 . تعدّد همسر نیز مستحب شرعى است.
و امّا مقدّمه دوّم (لزوم عمل امام(علیه السلام) به امر شرعى و سنّت رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) ) در اذهان سؤالاتى را به وجود میآورد، از جمله اینکه:
با کثرت امور مستحبّى، آیا امام(علیه السلام) به همه آنها عمل میکند؟ یا اینکه از آن امور انتخاب کرده و گزینشى عمل میکند؟ آیا لزوم عمل به امور مستحب براى امام ضرورى است؟
بدون تردید امامان مانند پیامبران چون هدایت مردم را بعهده دارند، و رهبران الهى محسوب میگردند، همیشه در عمل به احکام الهى پیشقدم بودهاند، و اساساً رسالت آنان ایجاب میکرد که أوّل خودشان عامل به احکام الهى باشند، و از دستورات الهى سرپیچى نکنند، و در صحنه عمل براى دیگران الگو و نمونه باشند، لذا عمل نکردن به اوامرى که حکایت از محبوبیّت نزد خداوند دارد (خواه واجب و خواه مستحب) براى رهبران دینى مذموم است، و شأن و رسالت آنان اقتضاء دارد که آنها به دستورات واجب و مستحب عمل کنند، پس امام(علیه السلام) نیز به آنها عمل میکند.
بنابراین، دو نکته در لزوم عمل کردن امام به مستحبّات وجود دارد.
1 . هدایت و رهبرى و الگوى کامل بودن براى مردم که ایجاب میکند امام در زندگى و معاشرت و در برخورد با دیگران به نحو احسن عمل کند، و در عمل به دستورات دینى (واجب و مستحب ) پیشقدم باشد.
2 . اقتضاى شأن و منزلت انسان کامل ایجاب میکند که به مستحبّات عمل کند، بدون تردید نکته أوّل در زمان غیبت امام(علیه السلام) موضوعیّت ندارد، زیرا امام(علیه السلام) در مرأى و منظر مردم نیست، و امامت وى در باطن است، نه در ظاهر.([22]) ولى نکته دوّم در رسیدن به مطلوب (امام پایبند به مستحبّات شرعى است، و سزاوارتر از دیگران است) کافى است.
با توجّه به دو مقدّمهاى که گذشت، عدّهاى معتقدند که امام زمان(علیه السلام) در عصر غیبت ازدواج کرده و صاحب همسر و فرزند است.
بقیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است
ارزنده ترین زینت زن حفظ حجاب است
در خصوص زندگی کوتاه و پربار حضرت فاطمه زهرا دو موضوع جلوه بیشتری دارد . یکی موضوع حجاب آن حضرت است و دیگری موضوع اثبات ولایت امیر المومنین.
در باره حجاب ایشان زیاد گفته شده اما کم شنیده شده و کمتر عمل شده و در باره ولایت هم چنین است. اما براستی چرا؟
به نظر می رسد سرّ این مطلب در لقمه های حرامی است که دانسته یا نادانسته وارد سفره های ما می شود و همان تاثیری را می گذارد که امام حسین در روز عاشورا فرمودند که شکمهای شما از حرام ر شده است و به همین جهت حرف حق من در دل سیاه شما اثر نمی کند.
حضرت زهرا نه تنها در زمان حیات بلکه پس از مرگ نیز مواظب حجاب خود بودند.
حجاب از نشانه های مهم عفت و پاکدامنی زنان است . زنی که نسبت به حجاب خود بی اعتان باشد، به یقین نسبت به عفت و پاکدامنی خود نیز بی تفاوت است
روزی فاطمه زهرا سلام الله علیها به اسماء فرمود:« چه بد است این تختههایی که بدن مرده را برای تشییع جنازه روی آن میگذارند! زیرا وقتی زنی را روی آن قرار می دهند و پارچه ای بر بدنش می کشند، حجم بدن او معلوم است.»
اسماء گفت:« من که در حبشه بودم، میدیدم مردم آنجا تابوتی از چوب درست میکردند و مرده را داخل آن میگذاشتند.»
سپس اسماء با چوب خرما تابوتی لبهدار درست کرد و به فاطمه علیهاسلام نشان داد. حضرت فاطمه بسیار خوشحال شد و فرمود:« این خیلی خوب است. وقتی مرده را داخل آن قرار دهند و پارچهای روی آن بکشند، دیگر معلوم نمیشود مرده مرد است یا زن.» و فرمود:« پس از مرگم، مرا در همین تابوت بگذارید.»
یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ.
ای مردم! از آنچه در زمین است ، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهای شیطان ، پیروی نکنید! چه اینکه او ، دشمن آشکار شماست.
دامهای شیطان رجیم
شیطان از جنس جن و از آتش خلق شده است و قبل از این که از بهشت رانده شود،خدا را بسیار عبادت می کرد. به همین دلیل، عزازیل نام گرفت. حضرت علی(ع) فرموده اند:شیطان هفتاد هزار سال خدا را عبادت کردو فقط یک نماز دو رکعتی او چهار هزار سال طول کشید. وقتی خدا انسان را از خاک آفرید و روح در آن دمید،به تمام ملائکه،دستور سجده بر آدم داد و همه سجده کردند،به جز ابلیس که به خدا گفت:«مرا از آتش آفریده ای و او را از گل بدبو.پس مقام من از او بالاتر است و بر او سجده نمیکنم». سپس،خداوند به او فرمود:از درگاهم بیرون برو که تو از رانده شدگان هستی. شیطان جواب داد:«من هفتاد هزار سال تو را عبادت کرده ام و خودت فرموده ای که هر کس مرا عبادت کند،عبادتش را بی نتیجه نمی گذارم و عوضش را به او می دهم». خدا در پاسخ فرمود:هر چه بخواهی، در دنیا به تو عطا می کنم. شیطان گفت: «اول،اجازه بدهی تا قیامت زنده بمانم». خداوند فرمود:«تا روز معلومی تو را مهلت می دهم». «دوم،در مقابل هر یک از فرزندان آدم،دو فرزند به من عطا کنی که بر هر یک از آنها، دو فرزند را مسلط کنم و آنها را به گمراهی بکشانم». «سوم،می خواهم فرزندان آدم ما را نبینند،ولی ما آنها را ببینیم». «چهارم، از تو میخواهم ما را در بدن اولاد آدم همچون خون جریان دهی که از هر جای بدن بتوانیم او را به معصیت بکشانیم.» «پنجم،از تو می خواهم به من قدرت دهی که به هر شکلی که می خواهم درایم و هر کجا که خواستم بروم». «ششم،می خواهم تا دم مرگ کنار فرزندان آدم باشم(یعنی حتی وقتی حضرت ملک الموت (عزرائیل) برای قبض روح به سراغ انسان می اید،شیطان هم حاضر می شود و انسان را وسوسه می کند تا کافر از دنیا برود)». چنان که امام محمد باقر(ع) فرمودند:«زمانی که انسان در حال جان کندن است،خیلی تشنه می شود و در آن هنگام،شیطان با یک لیوان آب می اید و می گوید: اگر بر من سجده کنی و کافر شوی،این آب را به تو می دهم.اگر انسان مومن و نمازخوان باشد،آب را قبول نمی کند و در غیر این صورت،بر شیطان سجده می کند و آنجاست که شیطان آب را می ریزد و می گوید:«من از تو بیزارم» و می رود. «هفتم،از تو می خواهم که مرا بر سینه اولاد آدم مسلط گردانی،تا او را وسوسه کنم». خداوند،در پایان فرمود:تمام خواسته هایت را برآورده می سازم،ولی هر کس که پیرو تو شود و فریب تو را بخورد،من او را با تو به دوزخ می افکنم که بد منزلگاهی است. شیطان نیز گفت:«ای خدا، به قدرت و شکوهت قسم که همه انسان ها را گمراه می کنم،مگرعده معدودی که بندگان خاص تو هستند و باقی،همه بندگان من هستند».سپس گفت:«حالا که مرا بیرون می کنی،جایی برای زندگی کردنم معین کن!»خداوند فرمود:«تو را در حمام ها و هر کجا که محل رفت و آمد مردم است،قرار دادم».شیطان گفت:«غذای من چه باشد؟» خداوند پاسخ داد:«هر گاه بر سر سفره ای نام من برده نشد، بنشین و با آنها که همچون حیوان گرسنه و حریص،بدون گفتن ایه شریفه «بسم الله الرحمن الرحیم» غذا می خورند،تو نیز غذا بخور. [حضرت امام محمد باقر(ع)،در این باره فرموده اند:اگر اول غذا یادتان رفت بسم الله بگویید، آخر غذا آن را بر زبان آورید،تا شیطان هر چه را خورده است،دوباره از شکم خود بیرون بریزد.] باز شیطان گفت:من احتیاج به آب دارم.خداوند فرمود:آب تو شراب و هر چیز مست کننده باشد.ابلیس خواست تا کتابی برایش قرار داده شود.خداوند فرمود: «کتاب تو وَشَم (نقش هایی که بعضی،روی بازوها و اندامهای یکدیگر خال کوبی می کنند و یا کتابهای سحر و جادو است».اولین کسی که سحر و جادو را به انسان آموخت نیز،شیطان بود.پس از این گفتار،شیطان از خدا خواست برای او حدیثی قرار دهد. خداوند فرمود: «حدیث تو دروغ است و کسانی که دروغ می گویند،حدیث تو را نقل می کنند».بعد گفت:«برای من دام و وسیله شکار قرار بده».خداوند پاسخ داد:«زنان را وسیله صید کردن و به دام انداختن مردان قرار دادم». روزی حضرت محمد(ص) شیطان را در مسجد الحرام دید، پیش او رفت و گفت: «ای نفرین شده،چرا ناراحتی؟».شیطان گفت:«از دست تو و امت تو ناراحتم». حضرت فرمود:«چرا از من ناراحتی؟» شیطان گفت: «چون این همه تلاش می کنم که مردم را گمراه کنم،ولی تو در قیامت از آنها شفاعت می کنی و تمام زحمات مرا به هدر می دهی،به همین جهت با تو دشمنم و از تو بدم می اید». حضرت فرمود:«از دست امتم چرا ناراحتی؟» شیطان گفت:امت تو خصوصیاتی دارند که امتهای دیگر ندارند: اول:وقتی به هم می رسند،سلام می کنند؛سلامی که اسم خداست و من از این اسم می ترسم. دوم :چون همدیگر را می بینند،به یکدیگر دست می دهند و تا دست هایشان از هم دور نشده است، گناهانشان بخشیده می شود. سوم:وقتی غذا می خورند،«بسم الله…» می گویندو این باعث می شود، دیگر نتوانم غذا بخورم و گرسنه بمانم. چهارم:بعد از غذا خوردن«الحمدلله» می گویند. پنجم:هر زمان که نام تو آورده شود،بلند صلوات ختم می کنند و آنقدر ثواب آن زیاد است که من فرار می کنم. ششم:زمانی که می خواهند کاری کنند،«ان شاء الله» می گویند و به همین دلیل،من دیگر نمی توانم در کارهایشان مداخله کنم و آنها را بر هم زنم. هفتم:آنهاصدقه می دهند وبه این وسیله،هم گناهانشان آمرزیده می شود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور می کنند.نبی اکرم(ص) فرمودند: «وقتی انسان دستش را به منظور خارج کردن صدقه،در جیبش فرو می برد،هفتاد شیطان دست او را می گیرند؛تا او را منصرف نمایند و نگذارند که او صدقه بدهد». هشتم:قرآن می خوانند و در خانه ای که قرآن خوانده می شود،دیگر جایی برای من نمی ماند؛زیرا در آن خانه ملائک رفت و آمد دارند. نهم:مرا زیاد لعنت می کنند و وقتی مرا لعنت می کنند،یک زخم بر بدنم می افتد و تا زمانی که همان شخص را به گمراهی نکشانم،آن خوب نمی شود. دهم:وقتی گناهی مرتکب می شوند،سریع تر توبه می کنند و زحمات مرا به هدر می دهند. یازدهم:بعد از عطسه کردن،«الحمدلله»می گویند.حضرت فرمودند:عطسه از طرف خدا و خمیازه از طرف شیطان است. وقتی کسی عطسه کرد،باید الحمدلله بگوید و حق مسلمان بر گردن دیگری است که اگر کسی را دید که عطسه می کند،بگوید یرحمکم الله.زمانی که انسان نماز می خواند،شیطان از او دور می شود و به ویژه،اگر سجده نمازش طولانی شود،شیطان،از روی ناراحتی فریاد می کشد. حضرت امام صادق(ع) فرمودند: «هر کس نماز نخواند،از شیطان پست تر و خبیث تر است، چون شیطان یک خطا کرد و آن هم اینکه بر آدم سجده نکرد،ولی انسانی که نماز نخواند،برخدا سجده نکرده است».حضرت محمد(ص) فرمودند: «مجوز عبور از پل صراط نماز است».و نیز فرمودند: «اگر نماز مؤمن قبول شود،بقیه اعمال او نیز مورد قبول درگاه الهی می باشد،ولی اگر نمازش قبول نشود،بقیه اعمالش نیز قبول نخواهد شد». در میان نمازها،به نماز صبح خیلی سفارش شده و دلیل آن این است که در هنگام شب،فرشتگان شب،نزد انسان هستند و اعمال شب را می نویسند و هنگامی که اذان صبح را می دهند،جای خود را به فرشتگان روز می دهند.پس اگر نماز صبح را بخوانیم،در دو پرونده ثبت می شود؛فرشتگان شب آن را به عنوان آخرین عمل و فرشتگان صبح، آن را به عنوان اولین عمل در پرونده خود ثبت می کنند و همچنین،از امام صادق(ع) نقل شده است: از صفات مؤمن این است که بسم الله الرحمن الرحیم را در نماز بلند می گوید. اگر آن را بلند نگوییم،شیطان تا پایان نماز ،بر روی شانه انسان می نشیند و انسان را وسوه می کند و نیز فرمودند: «هر کس،بعد از تکبیر نماز و(قبل از شروع سوره حمد) اعوذ بالله من الشیطان الرجیم را بگوید،به اندازه هر مویی که در بدن او وجود دارد، هزار حسنه برای او می نویسند». از پیامبر(ص) روایت شده است: «هر کس، بعد از نماز،تسبیحات حضرت زهرا(س) (34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه الحمدلله، 33 مرتبه سبحان اللّه)را،در حالی که آنها را با انگشتان دست می شمارد،بر زبان جاری سازد، همان دستهایش او را روز قیامت شفاعت می کنند. انجام این عمل با تربت کربلا نیز،در مفاتیح الجنان،سفارش شده و ثواب زیادی برای آن ذکر شده است. |
منابع از کتب: سجاده عشق،سرگذشت روح،درمانگاه معنوی، در کمینگاه شیطان.
حضرت علی (ع): نماز صابون شوینده خطا هاست.
حضرت مهدی (ع): سجده شکر از لازمترین وواجب ترین سنّت های مستحبی است.
حضرت علی (ع): نماز پناهگاهی در برابر حمله های شیطان است.
امام محمد باقر (ع): هیچ گرفتاری به انسان نمی رسد مگر به سبب گناه.
حضرت مهدی(ع):هیچ چیزمانند نماز بینی شیطان را به خاک نمی ساید،نماز بخوان وبینی ابلیس را به خاک بمالان.